دانشگاه باقرالعلوم علیه السلامفصلنامه علمی تخصصی فرهنگ پژوهش12شماره 37- بهار 139820190522The role of reason in the study of happiness from the perspective of Allameh Tabatabaiنقش عقل در تحصیل سعادت از منظر علامه طباطبایی5306986010.22081/fpq.2019.69860FAفخرالساداتحسینی زادهدانشگاهJournal Article20210505میل به سعادت، از اساسی ترین ویژگیهای فطری انسان است و هر فردی متناسب با تصوری که از سعادت دارد، به دنبال تحقق مصداق آن برای خویش است. در دیدگاه اسلام، سعادت پیوند عمیقی با عقلانیت دارد. سعادت در نظر علامه طباطبایی و شاگردان ایشان «عبودیت و لقاءالله» و عقلانیت در نزد ایشان، «هماهنگی با فطرت» است. عقلانیت دارای دو بعد عملی و نظری و مؤلفههایی چون: فطرت سالم، خدا محوری، واقعنمایی و واقعگرایی است. در نگاه علامه و شاگردان تکامل انسان با نفس شناسی وی در تعامل است و مسیر سعادت انسان همان استکمال نفس اوست. هدف نهایی بعد عملی انسان؛ رسیدن به مقام عبودیت و هدف نهایی بعد نظری؛ اتصال با عقل فعال و رسیدن به لقاءالله است. در نزد ایشان سعادت با عقل مستفاد که کامل ترین مرحله عقل است، حاصل میشود. ایشان کارکرد درست مؤلفههای عقل را درصورت فطرت سالم، همراهی با وحی میدانند؛ که مسیر اتصال به عقل فعال را هموار میسازد و انسان را به مرحله عبودیت میرساند؛ نتایج حاصل از آن: جهان بینی صحیح، برنامه زندگی مناسب، ایمان مبتنی بر تعقل، کشف حقایق هستی، تشخیص حق از باطل، استقامت بر حق، مهار امیال و آینده سازی را در بردارد.https://fpq.bou.ac.ir/article_69860_20f83ef5be0e9c6540c723fabbda8c94.pdfدانشگاه باقرالعلوم علیه السلامفصلنامه علمی تخصصی فرهنگ پژوهش12شماره 37- بهار 139820190522Semantic analysis of Ba'ath and resurrection from Mulla Sadra's point of viewتحلیل معناشناختی بعث و حشر از نگاه ملاصدرا31526986110.22081/fpq.2019.69861FAانسیهتات اسدیدانشگاهJournal Article20210505مساله بعث و حشر از دیرباز در میان متکلمان و فلاسفه مورد بحث و بررسی قرار گرفته است. از آنجایی که نمیتوان به طور قطع و یقین این مساله را از منظر عقلی بررسی کرد، با توجه به آیات و روایات در دسترس و تفسیر آنان، میتوان مساله بعث و حشر را توضیح داد. در میان فلاسفه، ملاصدرا با توجه به اصولی که خود آنان را ابداع کرده است، نگاهی متفاوت به مساله حشر دارد. اصولی مانند حرکت جوهری و اصالت وجود و تشکیک وجود که با توجه به این اصول، مبحث تناسخ ملکوتی را مطرح میکند تا با توجه به آن بتواند مساله حشر انسانها را به صورت دقیق بیان کند. از نظر او انتقال نفس از بدن دنیوی به بدن اخروی در حقیقت تحول جوهری نفس در مرتبه مثالی خودش است نه جدایی از بدن دنیوی و پیوستن به بدن اخروی. وی با توجه به این اصول اینگونه نتیجهگیری میکند که بدنی که در قیامت انسان با آن محشور میشود، از منشآت خود نفس است و مانند تناسخ ملکی نیست که نفس از بدنی به بدن دیگر منتقل شود و یا قالبی از پیش تعیین شده باشد که نفس به آن منتقل شود. و همچنین به بیان نقش اعمال و ملکات در شکلگیری بدن برزخی میپردازد که چگونه هر انسانی با توجه به اعمالی که انجام میدهد، بدن برزخی خود را میسازد. مبحث دیگری که پس از بعث و حشر رخ میدهد، مساله نفخ صور است که در اینجا هم میان فلاسفه اختلافاتی وجود دارد که برای نمونه به اختلاف نظر میان ملاصدرا و امام فخر رازی پرداخته شده است. و پس از بیان این دو قسمت، ارض محشر بررسی میشود؛ زمینی که انسانها بر آن محشور میشوند، کجاست و دارای چه ویژگیهایی میباشد و تفاوت آن با زمین دنیایی چیست؟ روش تحقیق در این مقاله به صورت کتابخانهای میباشد.https://fpq.bou.ac.ir/article_69861_b04b48677ff04c7fc0588991a5a418d6.pdfدانشگاه باقرالعلوم علیه السلامفصلنامه علمی تخصصی فرهنگ پژوهش12شماره 37- بهار 139820190522Ontological and epistemological realism in interpretations of the originality of existence and the validity of natureواقعگرایی هستیشناختی و معرفتشناختی در تفاسیر اصالت وجود و اعتباریت ماهیت53846986210.22081/fpq.2019.69862FAریحانهموسویدانشگاهJournal Article20210505در میان تفاسیر متعددی که از اصالت وجود شده است، سه تفسیر از بقیه شاخص تر است و هم اکنون نیز قائلینی میان بزرگان فلسفه اسلامی دارد. از منظر هستی شناسانه با اینکه هرسه تفسیر واقع گرا هستند لکن در برخی تفاسیر واقع صرفا از سنخ وجود است و در برخی دیگر هم از سنخ وجود و هم از سنخ ماهیت است، این اختلاف منجر به اختلاف در شناخت واقع میشود. از منظر معرفت شناختی در هر سه نظریه، شناخت حضوری به وجود، شناختی ممکن و بلکه کامل و خطاناپذیر است. اما در مورد شناخت حصولی از موجود خارجی، در تفسیری که واقع حقیقتاً هم از وجود و هم از ماهیت تشکیلشده است، امکان شناخت حصولی کامل نسبت به هر دو (هم وجود و هم ماهیت) را فراهم کرده است. این تفسیر در پی آن است که بیان کند که در شناخت حصولی موجود خارجی، حقیقتاً انطباق، بین ذهن و عین وجود دارد و عینیت وجود و ماهیت در خارج، مصحح انطباق مفهوم ماهیت با واقع خارجی میگردد درحالیکه در تفسیردیگری از اصالت وجود که واقع را فقط از سنخ وجود دانسته و ماهیت را اعتباری ذهنی محض میداند، این انطباق بهسختی ایجاد میشود و دایره علم حصولی بسیار تنگ خواهد شد. تفسیر سوم که خارج را از سنخ وجود میداند، لکن برای ماهیت واقع خارجی قائل است، با ارائه نظریه شهود عقلی، حقیقت ادراک و علم حصولی را به علم حضوری پیوند میزند و مصحح ارتباط ذهن و عین را به علم حضوری نسبت میدهد.https://fpq.bou.ac.ir/article_69862_acf762317fd3bfc7a617ed09abcdfffd.pdfدانشگاه باقرالعلوم علیه السلامفصلنامه علمی تخصصی فرهنگ پژوهش12شماره 37- بهار 139820190522The role of Shari'a in the evolution of the powers of the soulنقش شریعت در تکامل قوای نفس851106986310.22081/fpq.2019.69863FAسمیهجاویددانشگاهJournal Article20210505از آنجا که رسیدن به کمال، هدف اعظم خلقت انسان است؛ این سوال ایجاد میگردد که بهترین راه برای رسیدن به این مقصود، چیست و شریعت در این میان چه نقشی را ایفا خواهد کرد؟ مقاله حاضر تحت عنوان «نقش شریعت در تکامل قوای نفس» که به روش توصیفی-تحلیلی، صورت گرفته است کوششی است در پاسخ به این پرسش؛ و برای یافتن پاسخ، ابتدا کمال انسان تبیین گشته و با شرح عقل عملی و نظری و نقش شریعت در این دو حوزه، به کمال قوای نفس پرداخته شده است. نتایج به دست آمده از این تحقیق آن است که با توجه به نقص نسبی عقل بشری، انسان بدون کمک گرفتن از وحی و شریعت قادر به یافتن و پیمودن مسیر صحیح رسیدن به کمال، نخواهد بود و کمال نفس ناطقه، زمانی تحقق مییابد که بین عقل نظری و عقل عملی وحدت ایجاد شود و این وحدت حاصل تقوا و محاسبة نفس است. اگر انسان به آنچه که در قرآن کریم و احادیث امامان معصوم آمده است، عمل نماید قطعا به هدف آفرینش خود، نائل میآید و چنین انسانی موفق به طی مراحل و مقاماتی که عرفا برای نفس قائل شدهاند، خواهد گشت و به سعادت خواهد رسید.https://fpq.bou.ac.ir/article_69863_07fab1d4473872ffb63a6959d527d505.pdfدانشگاه باقرالعلوم علیه السلامفصلنامه علمی تخصصی فرهنگ پژوهش12شماره 37- بهار 139820190522A study of the theory of self-fulfillment from the point of view of Richard Swinburneبررسی نظریه استکمال نفس از دید ریچارد سوئین برن1111386986410.22081/fpq.2019.69864FAحمیدصبرآمیزدانشگاهJournal Article20210505از جمله مباحث مهم فلسفی، مسائل پیرامون نفس و ویژگیها و احوال آن میباشد. در میان فلاسفه غرب، ریچارد سوئین برن با آثاری در زمینه فلسفه دین، به این گونه مسائل پرداخته است. به عنوان مثال او در کتاب تکامل نفس خویش، به نفس و منشا آن و ساختار و کیفیت تکامل نفس اشاره نموده است. او قائل به دوگانه انگاری نفس و بدن شده و این دو را دو جوهر مستقل از هم میداند، و جزء اصلی حقیقت انسان را نفس بر میشمرد. از دیدگاه سوئین برن اضافه شدن مفهوم «آگاهی» به سلسله موجودات متکامل، چیزی است که از لحاظ قوانین علمی، نمیتوان آن را تبیین نمود، و تنها منبعی که میتواند تبیین کاملی از این رویداد داشته باشد، خداشناسی توحیدی است. لذا از این جهت است که او در آثاری که در مورد اثبات وجود خداوند نگاشته است، از این راه بهره گرفته است. نگارنده در اثر حاضر کوشیده است که به مسائل نفس خصوصا تکامل آن از دید سوئین برن بپردازد.https://fpq.bou.ac.ir/article_69864_e6c3ef464b19d04f681e6e35d5f9ccc8.pdfدانشگاه باقرالعلوم علیه السلامفصلنامه علمی تخصصی فرهنگ پژوهش12شماره 37- بهار 139820190522The Moral Function of the Language of Religion in the View of Bright Wittکارکرد اخلاقی زبان دین در نگاه بریث ویت1391546986510.22081/fpq.2019.69865FAرضاجعفری فخیمدانشگاهJournal Article20210505بریث ویت را میتوان از پیشکسوتان و پیشوایان نظریّه کارکردگرایی به حساب آورد. کارکردگرایان که در رأس آنها ویتگنشتاین قرار دارد از جمله فیلسوفان تحلیل زبانی هستند که با تعریف کارکردی ویژه برای زبان دین در عین نجات بخشی زبان دین از دام بی معنایی، زبان دین را یک زبان غیر معرفت بخش به حساب میآورند. بریث ویت در عین اینکه همچون پوزیتیویستها گزارههای دینی را غیر واقعی میداند امّا برخلاف پوزیتیویستها تمام سعی خود را میکند گزارههای دینی را از دام بیمعنایی نجات بدهد. به همین جهت مسیری که انتخاب میکند اینگونه است که کارکرد گزارههای دینی را همچون گزارههای اخلاقی قرار میدهد. به این نحو که گزارههای دینی گزارههایی برای بیان مقاصد اخلاقی و ترغیب به رفتار اخلاقی میباشند. در این تلاشی که بریث ویت برای تحلیل کارکرد گزارههای دینی دارد زبانی دینی را در حدّ زبانی صرفاً اخلاقی و مزیّن به حکایات تقلیل میدهد.https://fpq.bou.ac.ir/article_69865_1f7ffb07cdf45f1db3a69ea82f442fc8.pdfدانشگاه باقرالعلوم علیه السلامفصلنامه علمی تخصصی فرهنگ پژوهش12شماره 37- بهار 139820190522A Study of the Role of Reason in Epistemology from the Perspective of Allameh Tabatabaiبررسی نقش عقل در معرفتشناسی از منظر علامه طباطبایی(ره)1551806986610.22081/fpq.2019.69866FAفریباخلیلیدانشگاهJournal Article20210505عقل در کنار وحی و سایر قوای بشری (حس و قلب) قوة مدرکهای است که ازدیدگاه معرفت شناسی اسلامی، یکی از مهمترین منابع معرفت بشری است که بخشی ازحقیقت انسان ر اتشکیل میدهد که انسان ازطریق آن به کسب معرفت میپردازد. معرفتشناسی نیز در بین مسائل عصر جدید جایگاه ویژهای دارد. مسائل معرفتشناسی در گذشته در ضمن مباحث فلسفی مطرح بوده ولی محور اصلی مباحث فلسفی نبوده است. در عصر معاصر، علامه طباطبایی از جمله فیلسوفانی بود که به این مطلب پرداخت. ایشان به دلیل توجه به شبهات مطرح شده در معرفتشناسی غرب، مطالبی را با عنوان رئالیسم و ایدئالیسم، علم و ادراک و امثال آن را ارائه کرد بحث رئالیسم و ایده آلیسم از آن جهت که در صدد اثبات امکان معرفت و شناخت ما به جهان خارج است متعلق به معرفت شناسی است. علامه طباطبایی ازآنجا که قائل به امکان شناخت مطابق با خارج است فیلسوفی رئالیست محسوب میشود که با تقسیم علم به حصولی و حضوری وبازگشت علم حصولی به حضوری مشکل مطابقت با خارج را حل کرد. و با تقسیم علم حصولی به تصور وتصدیق جایگاه عقل را در معرفت شناسی تبیین کرد که با بررسی آن مباحث میتوان نظر علامه را در باب نقش عقل در معرفتشناسی به دست آورد.https://fpq.bou.ac.ir/article_69866_59d44723ae2d3470fc4b7324ecff30b4.pdf