بحث عاملیت و ساختار همچنان در اندیشه اجتماعی مدرن به عنوان یکی از مهمترین مباحث و نزاعهای نظری علوم اجتماعی در جریان است. این بحث در پارادایم فکری اسلامی تحت عنوان نسبت «فرد» و «جامعه» مطرح میشود. در بین متفکران اخیر اسلامی، کسانی که به صورت خاص و ممحّض به بحث فرد و جامعه و نسبت میان این دو و وجود این دو پرداختهاند، علامه طباطبایی، شهید مطهری و آیت الله مصباح یزدی هستند. علامه طباطبایی وجود حقیقی برای جامعه قائل است؛ قول به اصالت جامعه و اصالت فرد میدهد؛ و تعیینکنندگی و نیروی بیشتر و غلبه را به جامعه میدهد تا اراده و عاملیت فردی. شهید مطهری نیز به وجود حقیقی جامعه و اصالت جامعه و اصالت فرد باور دارد؛ اما به خلاف علامه طباطبایی نقش اختیار، اراده و عاملیت فردی را در نسبت با تحمیل و فشار جامعه بیشتر دانسته و حکم به غلبهی بیشترِ آن میدهد ولی آیت الله مصباح یزدی وجود حقیقی جامعه را نپذیرفته، وجود آن را اعتباری میداند و اصالتی برای آن قائل نیست، فلذا تمام غلبه و تعیینکنندگی را به اراده و عاملیت فردی میدهد.