نقد و بررسی فاعل بالعنایه از منظر روایات امام علی1
نوع مقاله : فلسفی کلامی
چکیده
چکیده: مسأله فاعلیت واجب تعالی یکی از مسائل مهم فلسفی است که هر مکتب فلسفی و حتّی کلامی درباره آن دیدگاهی مختص به خود دارد. مشّائین و در رأس آنها ابنسینا، واجب الوجود را فاعل بالعنایه و علم قبل از ایجاد را علم عنایی میدانند و معتقدند که این علم، حصولی و به شکل صور مرتسمه و لازمه ذات واجب است که منشأ آفرینش اشیاء میباشد. این نظریه علاوه بر اینکه از ناحیه فیلسوفان مورد ایرادهایی قرار گرفته و آنان معتقدند که مشّاء با عرض خواندن صور مرتسمه، ذات واجب را از کمال علمی خالی میکند که این محال است، همچنین ازسویروایات امام علی1 نیز مورد نقدهای جدّی قرار میگیرد به گونهای که با آنها، ناصحیح بودن دیدگاه فاعل بالعنایه درباره واجب تعالی قابل اثبات است. بیشتر سخنان حضرت در اینباره، فاعلیت واجب را با نحوه علم او پیوند زده و با تبیین آنها، تصوّرات ناصحیح و شبهات پیرامون فاعلیت و علم واجب را برطرف میسازند. نقد بر دیدگاه مشّاء نیز از سه دسته از این روایات استنباط میشود که در مجموع، این نظریه را شایسته مقام و مرتبه واجب نمیدانند: دسته اوّل روایاتی است که بر خلاف مشّاء، علم حصولی را از واجب تعالی نفی میکنند. دسته دوّم سخنانی است که با نفی احتیاج واجب به غیر، هر گونه الگو و مثال برای آفرینش موجودات را منتفی میدانند، که از آنها میتوان نفی الگو و مثال بودن صور مرتسمه برای آفرینش را استنباط نمود. دسته سوّم نیز روایاتی است که میگویند هیچ واسطهای بین واجب و معلومات او وجود ندارد، که با آنها میتوان دیدگاه فاعل بالعنایه را که واسطه بودن صور مرتسمه بین واجب و موجودات را ترسیم میکند، نقد نمود. نقدهای مذکور، به روش استظهار واستنباط از روایات حضرت به دست آمدهاند و در مرحله تجزیه و تحلیل و مقایسه دیدگاه فاعل بالعنایه با آنها نیز، به شیوه تحلیلی- عقلی عمل شده است.