مباحث معرفت شناسی از مهمترین مباحث فلسفی از اغاز پیدایش فلسفه تا عصر کنونی در میان فیلسوفان به شمار میرود که همواره در این باره به بحث و نظر پرداختهاند. نخستین فیلسوفی که تدبر جدی برمعرفت و تحلیل ان ارائه نمود و به نوعی پایه گذار فلسفه میباشد افلاطون است. وی به عنوان پدر فلسفه غرب، از نخستین فیلسوفانی است که توانست نظام جامع فلسفی خاص خود را طرح ریزی کند. در این سو یعنی در جهان اسلام، سهروردی ملقب به شیخ اشراق، فیلسوف مسلمانی است که نظام فلسفی جدیدی را به پیروی از افلاطون و دیگر حکما پی ریزی کرد و ان را حکمت اشراق نامید. لذا این دو فیلسوف در تاریخ فلسفه غرب و شرق از اهمیت بسیار بالایی برخوردارند.
و اما مسالهای که در اینجا مطرح میگردد این است که افلاطون (به عنوان رئیس و امام حکمت اشراق به تعبیر سهروردی) تا چه اندازه در شیخ اشراق (به عنوان موسس این حکمت) تاثیر گذار بوده که با بررسی مباحث معرفت شناسی این دو حکیم بدین نتیجه میرسیم که سهروردی در برخی اصول وامدار افلاطون است، اما در فروع با افلاطون تفاوتهای بسیاری دارد. لذا در این نوشتار، به بررسی تاثیر افلاطون در ارای معرفت شناختی شیخ اشراق و نقاط اشتراکی و افتراقی ان از دیدگاه این دو حکیم میپردازیم.