مسئله اصلی تحقیق این است که انتقادهای علامه طباطبایی4بر دیدگاه کانت درباره قضایای ترکیبی پیشین چیست.روش این مقاله، تحلیلی ـعقلی است. بر اساس یافتههای تحقیق، کانت معتقد است که قضایای ترکیبی پیشین مبتنی بر مفاهیم پیشین امکانپذیر است. مفهوم زمان و مکان، به عنوان دو عنصر پیشین در قوه حساسیّت وجود دارد و قوه فاهمه نیز دوازده مفهوم پیشین دارد که فاهمه بعد از دریافت شهودها از قوّه حساسیت، آنها را ترکیب کرده و در قالب مفاهیم پیشین قرار میدهد. در نتیجه، حکم شکل میگیرد وشناخت به دست میآید. به عبارت دیگر، در این دسته از قضایا، ماده شناخت از خارج تأمین میشود و ذهن به آن صورت شناخت میدهد. با این توضیح، شناخت امور خارج از زمان و مکان امکانپذیر نیست. اما علامه طباطبایی4حل این مشکل را در قالب مفاهیم کلی معقولههای ثانی بررسی میکند و معتقد است که نفس ما در مقایسه خودش با افعال و آثارش این مفاهیم را به صورت حضوری درک میکند. سپس از درک خود، صورتبرداری کرده، آن را بر خارج تطبیق میکند. به هر حال، نظر کانت سرانجام به انکار ماوراءالطبیعه و انکار شناخت واقعیت اشیاء (حیثیت فی نفسه اشیاء) و نفی ضرورت و کلیت مفاهیم کلی در خارج منتهی میشود؛ در حالی که بر اساس دیدگاه علامه طباطبایی4، علاوه بر اینکه شناخت بشر به تجربه محدود نمیشود، امکان دسترسی به واقعیت فیالجمله فراهم میشود و همچنین ضرورت و کلیّت مفاهیم کلی نسبت به خارج حفظ میشود.