انسانها با توجه به خصوصیت اجتماعی خود، همواره در پی تلاش برای ایجاد دنیایی با روابط گسترده بودهاند. مصداق بارز این امر اوج گرفتن بحثی به نام جهانی شدن است. در جهانی شدن مرزهای جغرافیایی، اجتماعی و فرهنگی به تدریج محو میشوند و جهان به نوعی همگونی اجتناب ناپذیر میرسد. برای ایجاد این همگونی لازم است شاخصههای زندگی اجتماعی اعم از اقتصاد، سیاست و فرهنگ دگرگون شده و در یک راستا قرار گیرند تا با ایجاد یک سبک زندگی مشابه، به استانداردهای تعیین شده در سطح جهانی دست یافت.هرچند به عقیده بسیاری از اندیشمندان، جهانی شدن رویکردی اقتصادی دارد؛ اما بحث فرهنگ و به خصوص فرهنگ مصرف از آن جهت که میتواند زمینه جهانی شدن اقتصاد را فراهم کند، از اهمیت ویژهای برخوردار است. آنچه در این مقاله بررسی کردهایم جایگاه فرهنگ مصرف در جامعهی جهانی شده، و مقایسه آن با رویکرد اسلامی است. ایجاد فرهنگ مصرفگرایی جهانی سبب میشود چرخه اقتصاد جهانی به گردش درآید.شرکتهای چند ملیتی و فعالان اقتصاد جهانی از عاملان اصلی ایجاد چنین فرهنگی هستند و براساس آن جامعه مصرفی را شکل دادهاند. این جامعه که با مبانی کاملا سکولار پیریزی شده است، خود دارای ویژگیهایی است که سبب تداوم مصرف میشود. در این جامعه، مصرف، هدف زندگی و هویت بخش است. انسان برای مصرف کنندگی تربیت میشود و آنچنان در این مصرف غوطهور میشود که برخی آن را به سان یک بیماری انگاشته و سندروم مصرف کننده نامیدهاند.
در رویکرد اسلامی هرچند نگاه جهانی به جامعه بشری بسیار مهم است؛ اما مبانی اسلامی تفاوت زیادی با مبانی سکولار دارد و در نتیجه فرهنگ اسلامی نیز متفاوت خواهد بود. در فرهنگ اسلام، مالکیت اصلی از آن خداوند است. مصرف نه تنها هدف زندگی نیست بلکه باید براساس اصول اسلامی و اعتدال اقتصادی صورت بگیرد. میزان مصرف و نوع مصرف، در اسلام مهم و تعیین شده هستند. در نهایت میتوان گفت جهانی شدن از اهداف اسلام است و برای جامعه جهانی خود نیز برنامه دارد از جمله برنامههای اقتصادی؛ اما جامعه مصرفی کنونی چندان با مبانی و دستورات اسلامی سازگار نیست.