چگونگی تقدّم وجود علمی بر وجود عینی، از دیدگاه فلسفه و عرفان
نوع مقاله : فلسفی کلامی
چکیده
چکیده
مسبوقیت علم الهی بر وجود عینی ممکنها، از جمله مباحثی است که میتوان گفت تمامی هستیشناسان الهی بر آن اتفاق نظر دارند. اما اختلاف مبانی فکری و نحوة تفسیر هر یک از وجود علمی و عینی، باعث تحلیلهای متفاوت ایشان از نحوة این تقدّم شده است. در نگاه مشایی، سلسلة علّی و معلولی موجودها که در نهایت، به خداوند متعال منتهی میشود، وجودهای عینی را تشکیل میدهند. خداوند سبحان که علّةالعلل این نظام علّی و معلولی است، با علم به ذات خویش، عالم به تمامی ممکنها است؛ علمی حصولی که به نحو کلّی و بسیط بوده و از لوازم ذات متعالی اوست و از باب تقدّم رتبی علّت بر معلول، مقدّم بر تمامی معلولهای امکانی است. بر اساس دیدگاه حکمت متعالیه که وجود، تنها امر اصیل و عینی است، وجود عینی، سلسلهای مشکِّک از موجودهای ممکن به امکان فقری را شامل میشود که در نهایت، به حق تعالی به عنوان تنها وجود عینی مستقل بالذات میرسند. اما علم حق تعالی که سبب صدور ممکنها میشود، به نحو نقش بستن صورتهای ذهنی نبوده؛ بلکه همان علم حق به ذات بسیط خویش است که به خاطر جمع تمامی کمالهای وجودی، در عین بساطت و اجمالی بودن، عین کشف تفصیلی است. اما در نگرش عرفانی که وجود عینی و حقیقی، در ذات حقتعالی منحصر است و همه ممکنها، محل تجلی و شئون او هستند، بحث از تقدّم مظاهر علمی حق تعالی بر محل تجلی عینی و خلقی اوست؛ به گونهای که تعیّن اوّل و دوم که تعیّنهای علمی در صقع ربوبی و علم الهیاند، واسطة ظهور تمامی مظاهر خلقی، اعم از عوالم جبروت، ملکوت و ناسوت میشود. پژوهش حاضر، در صدد بررسی چگونگی تقدّم وجود علمی بر وجود عینی، از دیدگاه مکتب فلسفی مشاء، حکمت متعالیه و مبانی عرفانی است تا با شرح این تفاسیر و مقایسه و تحلیل آنها، گامی در راستای روشنترشدن بحث برداشته شود.