چکیده
یکی از مباحث مهم که از دیرباز توجه فیلسوفان اسلامی را به خود جلب کرده، مسئله اصالت و تحقق خارجی است و اختلاف بین فلاسفه در این جهت است که اصالت و عینیّت از آنِ وجود است یا ماهیّت. این مسئله، نه تنها ذهن فیلسوفان را درگیر خود کرده و به بحث و اثبات ادعای خود پیرامون آن پرداختهاند، بلکه متکلمان و برخی مخالفان با فلسفه، نیز به بحث در مورد آن پرداختهاند. مکتب تفکیک، به عنوان یکی از مکاتب نوپایی قرون اخیر، درصدر مخالفت با فلسفه و عرفان درآمده و معتقد است که تنها راه شناخت که مبری از خطا و برتر از راههای شناختی دیگر - عقل و کشف - است، وحی است.
اهل تفکیک، استناد به ظاهر آیات و روایات و تفسیر خاصی که از آن دارند، به تخطئه فلاسفه و عرفا پرداختهاند و اگر متعرض بحثهایی، چون اصالت وجود یا ماهیت، اشتراک معنوی و غیره میشوند، اولاً به خاطر رد مباحث آنان و اثبات ادعای خودشان است و ثانیاً اتّخاذ موضع آنان در جهت عقلانی کردن ادعایشان است، که البته در این مورد نیز نظر واحدی ندارند و حتی از یکی از بزرگانشان در مورد یک مسئله، چند نظر نقل شده است، مانند مسئلة اصالت وجود یا ماهیت که گاهی قائل به اصالت ماهیت شده، زمانی از «اصلین» سخن به میان آورده و گاهی بیان میدارند که نه وجود اصیل است، نه ماهیت، بلکه اصالت از آن ولایت است. هدف آنها از طرح همة این مباحث، تنها یک چیز است و آن، تخطئه آراء فلاسفه و عرفا، به خصوص اندیشههای جناب صدرالمتألهین و ابن عربی است.
آنچه در این نوشتار بیان شده، به طور اجمال، معرفی مکتب تفکیک، بزرگان آن و نظر آنان در دو دورة مختلف فکری،در بحث اصالت وجود یا ماهیت است.