برای اینکه انسان بتواند به انجام تکالیف الهی بپردازد، شرط اساسی آن، «قدرت» بر انجام تکلیف است. چرا که تکالیف الهی به منظور رسیدن انسان به نتایج عمل به آنها وضع شده، از این رو حکمت الهی اقتضا دارد که این تکالیف، متناسب با تواناییهای مکلّفین باشد. در تبیین چیستی قدرت، برخی متکلمان قدرت را در توانشهای جسمانی و سلامت اعضا و جوارح برای انجام اعمال خلاصه نموده اند؛ برخی دیگر از متکلمان قائلند به آنکه، قدرت آن است که فاعل بتواند کاری را انجام دهد یا ندهد. از نگاه فلاسفه، قدرت عبارت است از بودن فاعل به گونهای که هرگاه بخواهد بکند و هرگاه بخواهد نکند. نظر به آن که تعریف متکلمان از قدرت، به راهیابی حیث امکانی در ذات واجب تعالی میانجامد و تعریف فیلسوفانه از قدرت، با اختیار انسان سازگار نمیباشد، در مقالهی پیش روی با عنوان"تبیین حقیقت شرط «قدرت بر تکلیف»"، درصددیم به روش عقلی، تبیین بهتری از حقیقت قدرت ارائه دهیم. مهمترین نتیجهی به دست آمده آن است که قدرتی که شرط تکلیف است، وصفی وجودی و حقیقتی وجدانی است، که ارائهی تعریف از آن بسیار دشوار میباشد. فی الجمله میتوان گفت: قدرت بیانگر نحوهای از وجودی است که در اثر تلاشهای علمی، عملی و معنوی انسان، قابل تکامل یافتن میباشد.