نظریه تنظیم دقیق کیهانی، نظریهای نو در کیهانشناسی الهیاتی است که در دهههای اخیر، خداباوران با دیدگاهی علممدارانه به استنتاجات و ارائة دلایلی بر اساس آن بر اثبات وجود خداوند نمودهاند. مقالة حاضر به بیان دیدگاههای یکی از منتقدان این نظریه و تقریر خداباورانه از آن، یه نام ویلیام استنگر پرداخته و میکوشیم تا با ارائة انتقاداتی علمی و الهیاتی، دلایلی بر رد ادعاهای او بیاوریم. این مقاله بر آن است تا نشان دهد که در برداشتهای الهیاتی از نظریههای علمی، باید جانب احتیاط را گرفت و در کنار آن توجه داشت که این نظریهها در تقویت نگرش معنوی و خداباورانه به جهان و برقراری هر چه محکمتر رابطة علم و دین نقشی پررنگ داشتهاند.