تحلیل رابطۀ زبان و معنا

نوع مقاله : فلسفی کلامی

نویسنده

دانشگاه

10.22081/fpq.2022.73540

چکیده

از جمله مسائلی مهمی که همواره فکر و ذهن اندیشمندان به ویژه متفکران فیلسوف را از دیرباز به خود معطوف داشته است، رابطه و تحلیل میان «زبان» و «معنا» بوده است که از زوایای مختلف در علوم مختلف به آن پرداخته شده است. یکی از زوایای مهم بین زبان و معنا، رابطۀ مفهومی و مصداقی و جنبه‎های اشتراک و افتراق این دو با یکدیگر است که ختم به نظریۀ روح معنا می‎شود، و سوال بسیار مهمی که در مورد این رابطۀ موجود میان زبان و معنا به وجود می‎آید که چگونه به الفاظی که در طی هزاران سال مصادیق آنها به کلی تغییر یافته است و نحوه‎های وجودی دیگری به خود گرفته‎اند، چگونه هنوز همان الفاظی که برای آنها بکار می‎رود، همان است که برای مصادیق اولیۀ آنها بکار می‎رفته است؟ مثلا لفظ چراغ را ابتدا برای چراغ اولیه وضع نمودند که مصداقی بسیار ساده داشته است و اکنون نیز همان لفظ چراغ را برای وسایل فوق پیشرفتۀ نور دهی استفاده می‎کنند. که پاسخ این پرسش مهم با نظریۀ روح معنا که دلالت بر آن دارد که الفاظ برای ارواح آنها و بدون در نظر گرفتن خواص مصادیق خارجی آنها وضع می‎شوند. یعنی لفظ چراغ برای روح معنای روشنایی بخشی وضع شده است. در این مقاله به روش نظری بنیادی، به آن پرداخته می‎شود. سوال اصلی مورد بحث این است که تحلیل رابطۀ زبان و معنا چگونه است؟ پاسخ به این سوال مهم می‎تواند مقدمه‎ای باشد برای ورود به مباحث نو پدید مسائل فلسفی به ویژه فلسفۀ تحلیلی.

کلیدواژه‌ها