منابع معرفتی، مقاییس روشی و مبانی هستی‌شناسانه در رهیافت تنجیمی به دانش سیاست

نوع مقاله : سیاسی

نویسنده

دانشگاه

10.22081/fpq.2023.76027

چکیده

ما در این پژوهش به دنبال اثبات نزدیکی منابع معرفتی، مقاییس روشی و مبانی هستی شناسانه تنجیم و سیاست هستیم و نشان خواهیم داد که تنجیم و سیاست می‌توانند به یک گفتمان مشترک برسند. علم هیئت به‌صورت طولی بر تنجیم و سیاست تأثیر دارد؛ رابطه آن با تنجیم مستقیم و باسیاست باواسطه است. دانش اساطیر به‌صورت مستقیم هم بر تنجیم و هم بر سیاست تأثیر گذاشته است. عرفان عملی نیز طریقی برای فربهی تنجیم و سیاست بوده است. حکمت و دین نیز با تنجیم و سیاست رابطه‌ای دوطرفه برقرار کردهاند. علوم طبیعی خرده احکام تنجیمی را تصحیح و هدایت می‌نماید و تنجیم نیز در مرتبه‌ای بالاتر اصول این علوم را می‌نویسد. سیاست نیز با علوم طبیعی رابطه دارد. علوم اجتماعی که مادر سیاست و در تعامل با تنجیم است، تحت تأثیر علوم طبیعی باواسطه آن‌ها را فربه می‌نماید. مقاییس روشی تنجیم و سیاست نیز مشابه هستند. هر دو آن‌ها بر شیوه مبنا گرایی استدلال می‌کنند و انسجام را معروض غیر مفارق ساختار معرفتی خود می‌یابند. عقل و تجربه روش‌های تحقیق پذیری هر دو حوزه هستند و احکام آن‌ها عمدتاً بر این دو روش صادر می‌گردند؛ در حالی‌که تنجیم به روش شهودی امتیاز دارد. مبانی هستی شناسانه تنجیم و سیاست نیز شبیه هستند. هر دو به نزاع نیروهای خیر و شر، اشراق ستارگان، عروج انسان، سعادت و نحوست آنات، قدرت مرموز فرّه، طبقات اجتماعی و بایستگی اختیارات در سلوک خود اذعان دارند. می‌توان نتیجه گرفت که سیاست و تنجیم در سه بخش منابع معرفتی، مقاییس روشی و مبانی هستی شناسانه از یک آبشخور اشراب می‌شوند. می‌توان از قابلیتِ تأثیر متقابل و ارتباط دوطرفه میان آن‌ها سخن راند. تنجیم می‌تواند دریچه‌ای برای تحلیل تحوّلات سیاسی قرار گیرد و سیاست می‌تواند با تقاضایی که ایجاد می‌کند احکام نجومی را در شاخه سیاسی آن گسترش دهد و منجر به فربگی آن گردد.

کلیدواژه‌ها