مدیریت راهبردی فرهنگی به مثابة یک از اضلاع برجستة الگوی مدیریت تغییر مطرح است. تحقیق پیشرو با نگریستن به فلسفة اسلامی به مثابة یکی از منابع تجریدی گرانسنگ موجود در تدوین الگوی مدیریت راهبردی فرهنگی، به مدد روششناسی استنباطی و استنتاجی، به تحلیل مبانی فلسفة اسلامی در این عرصه پرداخته است. از این رو فلسفة اسلامی میتواند یکی از عظیمترین منابع نظری به منظور استخراج پایههای نظری، پارادایمی و تجریدی، در جامعة معاصر اسلامی ایرانی باشد، که البته با اهتمام به پیچیدگی مسائل عصر حاضر، و نیازمندی مدیریت عینیتها، حاجتمند تکمیلات قابل توجهی خواهد بود. مقالة حاضر برآن است که الگوی مدیریت راهبردی فرهنگی در سه سطح مبانی نظری، الگوی مطلوب و سطوح کاربردی به سامان خواهد آمد، که تبیین مبانی فلسفة اسلامی به مثابة مبانی الگوی مورد نظر، نقطة برجستة آن میباشد و به اقتضای حجم مقاله، به ایضاح برخی اکتفا شده است.